محمدمهدی جعفری زاده
مدیران هرکشوری در هر سطحی که باشند (ارشد- میانی- پائینی) در صورتی حوزه تحت مدیریتشان به رشد و شکوفایی میرسد که «تفکر توسعهگرا» داشته باشند. تفکر توسعهگرا به شاخصهای توسعه نظر دارد و تمام فعالیتها را با این محوریت
دنبال میکند. نگاه به اقتصاد – فرهنگ- سیاست- ورزش- بهداشت و درمان- عمران و آبادانی و غیره تا زمانی که برای دلخوش کردن ظاهری مردم و جلب نظر آنان در چارچوب عوامگرایانه و پوپولیستی صورت گیرد، عقیم و بینتیجه خواهد بود و آثار آن موقت و زودگذر و گاهی زیانبار
میباشد.
ساختن یک شهرستان، استان و کشور، گاهی با دیدگاه «پیمانکاری و بساز و بفروشی» انجام میگیرد که در آن از ضعیفترین مصالح، تأسیسات، نقشه و نظارت استفاده شده و ظاهراً بنایی ساخته میشود؛ ولی پس از مدتی عیوب آن برملا شده و فرو میریزد، اماگاهی با دیدگاه دلسوزانه انجام می گیرد همانند فردی که برای زندگی شخصی و خانوادگیاش بنایی قوی و محکم را میسازد، که برای همیشه پایدار و اساسی خواهد بود.
دیدگاه توسعهگرا، مولّد است؛ اقتصاد را بارور میکند، فرهنگ را پالایش کرده و رشد میدهد، سیاست را از قید و بندهای محدود کننده وا میرهاند و… .
در اقتصاد بارور شده اشتغال، تولید و ارزش افزوده واقعی و افزایش ثروت ملی و محلی حاصل میآید و مردم به رفاه مطلوب میرسند.
توسعه فرهنگ نیز با ضربآهنگی خاص تحقق مییابد؛ یعنی فعالیت سلبی در اجزای فرهنگ همچون پالایش خرافات و حذف نگاه متعصبانه از اجزای فرهنگ و دیگری فعالیت ثبوتی یعنی افزودن اجزای جدید و مدرن و رشد دهنده به فرهنگ. این دو با هم باعث باروری و زایندگی و بالندگی فرهنگ می شود و از پسرفت آن جلوگیری میکند.
بههمین شیوه نگاه توسعهگرا به سیاست یعنی نقادی مداوم عملکرد مدیران ذیربط در هر سطحی و جدا کردن اجزای بازدارنده و عقب نگهدارنده و افزودن اجزای قوی و پیش برنده که فضای تنفس اجتماعی را باز میکند.
این دیدگاهها فقط به مدیران ارشد کشوری منحصر نمیشود؛ بلکه مدیران استانی و شهرستانی نیز باید آن را منشور حرکت خود بدانند که دچار روزمرگی در حوزه مدیریت خود
نشوند.
مردم شهرستان و استان و کشور نیز باید مهمترین و بزرگترین مطالباتشان از مسئولین ذیربط در همین راستا باشد و به کمتر از آن قانع و راضی نباشند.