محمدمهدی جعفریزاده/ مسلماً کمترین حق هر فردی، داشتن شغلی است که بتواند از طریق آن، آبرومندانه و با کسب روزی حلال، امرار معاش کند. ابتداییترین هدف از دارا بودن شغل، همین است. بنا به نظریه سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو، پایینترین نیازهای انسان که نیازهای اولیه او را شکل میدهد؛ نیازهای جسمانی (فیزیولوژیک) است. این نیازها که شامل غذا، دارو، مسکن، پوشاک و… است از طریق کار و شغل مناسب و کسب درآمد مکفی به دست میآید.
فرد شاغلی که بتواند غذا، بهداشت، دارو، پوشاک و مسکن خود را تأمین کند، تازه در پله اول سلسله نیازهایش قرار دارد. حال اگر شغلی داشته باشد که نتواند همین حداقلها را نیز تأمین کند و یا بدتر از آن، شغلی نداشته باشد، ببنید در چه سطحی قرار میگیرد؟!
وظیفه جامعه اسلامی و مسئولان ذیربط است که برای رسیدن انسانها به بالاترین سطح نیازهایشان که «شکوفایی و کمال» است همه تلاش های خود را به کار بندند چه رسد به تأمین نیازهای اولیه و سطح پایین آنها!
حال مسئولان بگویند که ما چه جامعهای داریم؟ چه سطحی از سلسله نیازهای مردم، از نیازهای اولیه جسمانی تا بالاترین سطح کمال، برآورده شده است؟ اگر پایینترین و ابتداییترین سطح نیازهای مادی و جسمانی جامعه برطرف نشود تولید انواع جرم و جنایت و ناامنی میکند و از درون آن، فساد اخلاقی، دزدی، رشوه، کلاهبرداری، دروغ، طلاق، قتل، خیانت در امانت و دهها جرم و جنایت دیگر فوران خواهدکرد.
زمانی که جامعهای با تورم و تحریم و صدها مشکل اقتصادی درگیر است و جوانانش از فرط بیکاری به پذیرش هر شغل مناسب و نامناسبی تن میدهند، چگونه انتظار تقوا، عفاف، دست پاکی، برازندگی و رشد و تعالی از آنها میرود؟ کسانی که بلندگو به دست دارند و در رفاه هستند باید با تخیلات خود به سخنوری نپردازند؛ مشکلات را به این دولت و آن دولت پاس ندهند، این جناح یا آن جناح را مقصر قلمداد نکنند و داخل و خارج را نفرین نکنند که این فرافکنیها تاکنون وضع جامعه را به اینجا کشانده است.
مردم، نه تنها یک روستای بدون بیکار میخواهند، بلکه همه روستاها، شهرها، شهرستانها و استانها را بدون بیکار میخواهند. همه، انسان هستند و حق حیات شرافتمندانه دارند. باید گذشته را ارزیابی کرد و به نقد کشید و طرحی نو درانداخت تا جامعه در مسیری صحیح هدایت شود و الی ربک المنتهی …