اظهار نظر از طرف هر کس و با هر محتوایی باشد، نقبی به روشنایی است و مبارک است. اما در کشوری که حدود ۴۰ سال از انقلابش میگذرد، بعضی اظهار نظرها، باعث تعجب همگان، از کوچک تا بزرگ، از بیسواد تا باسواد و از دوست تا دشمن است.
اینکه بانکهای جمهوری اسلامی ربوی است چیز جدیدی نیست. بعضی از صاحب نظران و سخنرانان، انگار تازه وارد این جامعه شده اند و نمیدانند که چهل سال است «در بر همین پاشنه» میچرخد.
چرا سالیان سال آقایان، از ربوی بودن بانکها دم بر نیاوردند و تا یکی دو دهه گذشته همه مهر سکوت بر لب زده بودند؟ اینان باید از همان سالهای اولیه پیروزی انقلاب، حکم خدا را شنیده و رباخواری بانکها را که میدیدند، اعتراض میکردند. البته نه فقط اعتراض، بلکه باید به فکر عملیاتی کردن بانکهای بدون ربا در جامعه اسلامی میبودند.
حرف زدن از جانب هر کسی باشد، هیچ دردی را دوا نمیکند همچنان که چهل سال است همه فقط حرف میزنند و لذا اوضاع جامعه از همه جهات خرابتر میشود و همه مسئولان، خرابیها را به دوش پایین دستیها میاندازند و یک کلام نمیگویند که خودشان چه اقدام عملی کردهاند؟ چیزی که مردم را عصبانی میکند همین حرف زدنهای تو خالی است که هیچ نتیجهای بر آن مترتب نیست.
مراجع و مجتهدین و طلاب ما، قبل از پیروزی انقلاب و در زمان پهلوی یکی از اعتراضهایشان این بود که چرا بانکها سود و بهره میدهند و میگیرند و آن را مصداق کامل ربا میدانستند، آن موقع دست آنها به جایی بند نبود اما امروز حکومت در دست بیگانگان و کفار که نیست بلکه در دست حاکمان حکومت اسلامی و با حضور مراجع تقلید اداره میشود پس چرا داد و فریاد همگان از رباخواری بانکها بلند است؟ چرا چهل سال یک ملت را به حرامخواری ناشی از ربای بانکها عادت دادهاند و همه مردم لقمه حرام میخورند اما آن را اصلاح نمیکنند؟ مگر همین بودجه مملکت که هر سال بخشی از آن به مراکز اسلامی اختصاص مییابد قسمتی از آن از همان رباهای بانکی نیست که به خزانه بیتالمال! سرازیر میشود…. تا فرصت اندکی باقی مانده برای اصلاحات اقدام کنید که فرصتها مثل ابر میگذرند .
تا که دستت می رسد شو کارگر چون فُتی ازکار خواهی زد به سر